کد مطلب:212698 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:72

ربعی بن عبدالله بن جارود، ابونعیم بصری
ثقه [1] و از اصحاب حضرت صادق و كاظم علیهماالسلام، و از خواص فضیل بن یسار [2] بوده [3] ، و از او بسیار حدیث نقل كرده است.

ربعی بن عبدالله، راوی حدیث «ابل» است، و آن حدیث چنین است:

مردی از بنی ریاح به نام سحیم بن اثیل، با غالب (پدر فرزدق) منافرت داشت؛ در كوفه با هم قرار بستند، آن گاه كه شتران برای خوردن آب می آیند هر یك صد شتر از شتران دیگری را پی كند. زمانی كه شتران برای خوردن آب آمدند، آنان شمشیرها را كشیدند و شتران را پی كردند. مردم با الاغ و استر برای بردن گوشت شتران بیرون آمدند.

در آن وقت، امیرالمؤمنین (ع) كه در كوفه می زیست، سوار بر استر رسول خدا (ص) شد و بدان محل تشریف برد، و فرمود: ای مردم! از گوشت این شتران نخورید كه این ها به غیر نام خدا كشته شده اند. [4] .



[ صفحه 192]



ربعی گوید: امام صادق (ع) فرمود: هر كه برای خدا، برادرش را اطعام كند، همانند كسی است كه صد هزار تن از مردم را اطعام كرده باشد. [5] .

ربعی بن عبدالله، كتابی دارد كه عده ای، همچون حماد بن عیسی، از او روایت كرده اند. [6] .


[1] رجال كشي، ص 308.

[2] فضيل بن يسار بصري، ثقه اي جليل القدر، از راويان و فقهاي اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، و از اصحاب اجماع است. هر گاه حضرت صادق (ع) او را مي ديد، مي فرمود: به به، بشارت باد مخبتين را به بهشت! هر كس دوست دارد كه ديده بر مردي از اهل بهشت افكند، پس نظر به سوي اين مرد كند. (تحفة الاحباب، ص 270).

به گفته صدوق (ره)، در امالي، او همراه و همرزم زيد شهيد بوده، و پس از شهادت زيد، به مدينه رفته و خدمت امام صادق (ع) رسيده و حضرت را در جريان قرار داده است. او در زمان امام صادق (ع) از دنيا رفت.

[3] خلاصة الاقوال، علامه حلي، ص 35.

[4] رجال نجاشي، ص 119 - وسائل الشيعه، ج 16، كتاب الصيد و الذبائح، ص 312.

ابن خلكان در تاريخ خود، داستان فوق را، اين گونه نقل كند: زماني كوفه دچار قحطي بود، غالب پدر فرزدق شاعر، شتري كشت و طعامي تهيه كرد و يك ظرف از آن را براي سحيم فرستاد. او عمل غالب را هتك خود پنداشت و گفت: حال كه او شتري كشته، من نيز چنين مي كنم؛ پس رقابت بين آن دو آغاز شد. روز بعد غالب دو شتر كشت و سحيم نيز دو شتر. روز سوم غالب سه شتر و سحيم هم سه شتر. روز چهارم غالب صد شتر و سحيم آن تعداد شتر در اختيار نداشت حتي يك شتر هم نكشت. سحيم با قبول شكست در فكر جبران بود.

پس از دوران قحطي، و اعتراض قبيله اش به او براي قبول ننگ و بدنامي، يك روز سحيم سيصد شتر كشت، و در اختيار عموم قرار داد و اعلام نمود كه همگي مي توانند آزادانه هر چه بخواهند از گوشت شتران استفاده كنند.

اين قضيه در زمان حكومت علي (ع) بود، از ايشان درباره حليت گوشت ها استفتاء شد، حكم به حرمت آن ها داد و فرمود: اين شتران براي تأمين نياز غذايي مردم كشته نشده اند، بلكه مقصود از اين كار مفاخره و مباهات بوده است.

پس لاشه شتران را در كنار شهر كوفه انداختند و طعمه سگ و عقاب و كركس شد. (تاريخ ابن خلكان، ج 2، ص 334).

[5] اصول كافي، ج 2، باب اطعام مؤمن، ص 162.

[6] فهرست طوسي، ص 136 - رجال نجاشي، ص 119.